×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ره آورد

× در این وبلاگ سعی خواهد شد بیشتر از مقالات آمورشی در زمینه های علمی _ ادبی _ پزشکی و نیز مهارتهای زندگی استفاده گردد . امید است مورد توجه دوستان قرار گیرد .
×

آدرس وبلاگ من

mahtabsedarat.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/rashin1351

" زندگی در جزیره"

کشتی در طوفان شکست و غرق شد. فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره کوچک و بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند . دو نجات یافته دیدند هیچ کاری نمی توانند بکنند . با خود گفتند بهتر است از خدا کمک بخواهیم .

دست به دعا شدند .

برای اینکه ببینند دعای کدام بهتر مستجاب می شود ، هر کدام به گوشه ای از جزیره رفتند نخست از خدا غذا خواستند . فردا مرد اول درختی یافت و میوه ای بر آن . آن را خورد . سرزمین مرد دوم چیزی برای خوردن نبود .

 هفته بعد مرد اول از خدا همسر و همدم خواست . فردا کشتی دیگری غرق شد . زنی نجات یافت و به مرد رسید . آن سو ، مرد دوم کسی را نداشت . دست آخر مرد اول از خدا کشتی خواست تا او و همسرش را با خود ببرد. فردا کشتی آمد و در سمت او لنگر انداخت .

مرد خواست بدون مرد دوم به همراه همسرش از جزیره برود . پیش خود گفت : مرد دیگر حتما شایستگی نعمت های الهی را ندارد . چرا که به درخواست های او پاسخ داده نشده . پس همین جا بماند بهتر است .

زمان حرکت کشتی ندایی از آسمان پرسید : "چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی ؟ " مرد پاسخ داد : این نعمت هایی را که به دست آورده ام همه مال خودم است . همه را خود درخواست کرده ام . درخواست های او که پذیرفته نشد . پس لیاقت این چیزها را ندارد .

ندای آسمانی مرد را سرزنش کرد : " اشتباه می کنی . زمانی که تنها خواسته او را اجابت کردم این نعمت ها به تو رسید ." مرد با حیرت پرسید : از تو چه خواست که باید مدیون او باشم ؟

" از من خواست که تمام خواسته های تو را اجابت کنم ."

 

چهارشنبه 10 تیر 1388 - 2:41:28 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

9023 بازدید

7 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

10 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements